مدرسه وکلاس...
در ایران کلاس داریم مدرسه نداریم. معلم خلاق و فعال داریم ولی مدیر خوب بسیار کم داریم. دلیل آن این است که دانشآموز که به مدرسه آمد به صبحگاه میرود. ده دقیقه در مراسم صبحگاه شرکت میکند به قرآن و نیایش و تذکرات معاون راجع به نظم و نظافت گوش میدهد و به کلاس میرود بعد از یکی دو ساعت حضور در کلاس ، زنگِ تفریح شروع میشود ده تا پانزده دقیقه استراحت و دو باره و سه باره به کلاس میرود.در حقیقت حیاط و سالن مدرسه، مسیری برایِ گذرِ دانشآموز از کوچه به کلاس است.
خیلی از مدیران مدارس، اگر حس و حالی بود در مراسم صبحگاه ، دانشآموزان را میبینند . زنگ تفریح معلمان خسته و کوفته از کلاس به دفتر میآیند و ارتباط مدیر با آنها در حدِِّ گفتن یک خسته نباشید است. در برخی از مدارس، مدیر مدرسه برایِ مدیریت «دفتری جداگانه»دارد آن مدیر ارجمند، صبح بیآنکه در صبحگاه شرکت کند به دفترِ مستقلش میرود و تا پایانِ حضورش در مدرسه نه دانشآموزی میبیند نه معلمی ! این گونه مدیر یکی دو معاون توانمند انتخاب میکند و به آنها میسپارد اگر موضوعی بسیار مهم بود به او مراجعه شود.
اما چرا باید برخی از فعالیتها از کلاس به مدرسه منتقل شود؟! کلاس کوچک است و فضایی اندک دارد. مدرسه به جامعه شبیهتر است بزرگ و زنده و با تنوعی از فکرها و نظرها.
دانشآموزی که روزی 4 تا 6 ساعت در کلاس بوده خسته میشود و مطلبِ چندانی نمیآموزد. در کلاسهایِ مدارس ما دانشآموز حق ندارد راه برود حرف بزند و حتی گاه به این سو و آن سو نگاه کند.دانشآموز خسته میشود . شاهدِ این سخن هم نحوهی خروج دانشآموز از مدرسه و کلاس است. اگر هنگامی که زنگ پایانیِ مدرسه به صدا درآمد در مدرسه و یا خیابانِ مجاور باشی میبینی که دانشآموز با چه سرعت و شوقی از مدرسه فرار میکند. به گمانِ من سیاستگذارانِ آموزش و پرورش باید طرحی بیاندیشند تا دانشآموز از فضا و حسِ و حالِ مدرسه بیشتر استفاده کند.برگزاری جشنوارههای فرهنگی ، هنری ، مسابقات ورزشی و علمی و حضور دانشآموز در کتابخانه نمونهای از زمینههایی است که میتواند حضور دانشآموز را از کلاس به مدرسه منتقل نماید.در کتاب آموزش و پرورش ژاپن نوشته دکتر سرکار آمده است که یک سومِ ساعات حضور دانشآموز در این کشور با فعالیتهایِ مدرسهای سپری میشود.